همه میگویند مهمترین اتفاق جریان تربیت در کشور، تحول در آموزش و پرورش است.
اما یکی از مهمترین سوالاتی که وجود دارد این است که تحول در آموزش و پرورش یعنی چه و به دست چه کسانی باید انجام گیرد؟
معتقدم که تحول در آموزش و پرورش، چند بُعدی است و باید در عرصههای مختلف آن تحول ایجاد کرد؛
▫️تحول در ساختار حاکمیتی،
▫️تحول در نگاه به نقش، شخصیت و جایگاه فرهنگیان در جامعه،
▫️تحول در نوع نگاه دیگران به نهاد مدرسه و در واقع تعریف نقش جدیدی از نهاد مدرسه در ساختار جامعه ایرانی اسلامی،
▫️تحول در نوع نگاه برخی فرهنگیان عزیز به وظیفهای که بر دوش دارند،
▫️تحول در برنامه و متون درسی و در واقع تغییر در مفهوم برنامه درسی که به زمان خاص کلاسها و به متون کتابهای خاص اطلاق میشود،
▫️و تحول در فضای ساختمانی و مکانی مدارس
برخی از موارد است که میتواند و باید در آموزش و پرورش رقم خورد.
اما مسئله دوم این است که چه افرادی میتوانند این تحول را رقم بزنند؟
▫️افرادی که سالهای سال در این بدنه نفس کشیدهاند و با این ساختار و ادبیات موجود در آموزش و پرورش رشد کردهاند و بعد از این سالهای مدید قابل تغییر نیستند و تحول را بر نمیتابند؟
▫️یا افرادی از همین بدنه که در کنار تجربه، مدیریت و برنامهریزی، انگیزه همافزایی و همچنین جوانی و انگیزه لازم برای تحول را دارند؟
▫️و یا حتی افراد یا نهادهایی خارج از نهاد آموزش و پرورش؟
معتقدم که هر یک از اقسام این موارد میتوانند کمک کار در رقم خوردن تحول باشند ولی مهمترین نقش در تحول را بر عهده افراد جوان، با انگیزه، در کف میدان، مدیر و مدبّر، و دارای تجربه در میدان میدانم.
این در حالی است که همه نگاهها برای تحول به سمت نهاد بالادستی میباشد و نقشی برای فرهنگیانِ در میدان قائل نمیشود. در حالی که نهاد بالادستی در آموزش و پرورش دارای مسائل و مشکلات زیادی است که واقع بینانه؛ باید گفت شاید و شاید و شاید در طول سالهای آینده نتوان انتظار تحولی شگرف را داشت.
معتقدم، لازم است روندی پیشبینی شود که فرهنگیانِ در میدان و حتی دانشآموزان مخاطب به عنوان ذی نفعان آموزش و پرورش، در طراحی تحول لازم و تدارک مدرسه آینده نقشی به سزا داشته باشند و در حقیقت در گام دوم آموزش و پرورش نقش اساسی بر دوش فرهنگیان و دانش آموزان است تا آموزش و پرورش ما در مدار انقلاب اسلامی قرار گیرد.
در این باب باید بیشتر فکر کرد و نوشت.